آیا پرونده البشیر در دادگاه کیفری بین المللی فراتر از هرگونه مصالحه است؟


هدف این پست وبلاگ ارزیابی احتمال سازش در پرونده البشیر با توجه به مواد 16، 65 و 53 اساسنامه رم است. علیرغم پیشرفت های قابل توجه در حقوق کیفری بین المللی، عدم پیشگیری از جنایات جدی مانند نسل کشی، جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت همچنان قابل توجه است. دلیل این شکست این واقعیت است که اثرات بازدارنده به سختی قابل مشاهده است و پاسخ عدالت کیفری بین المللی به این جنایات جامع نیست. اولاً، پرونده البشیر قانونی است و فقط بر اساس دلایل قانونی می توان تصمیم گرفت. در 31 مارس 2005، قطعنامه 1593 توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد بر اساس فصل هفتم منشور سازمان ملل متحد برای ارجاع وضعیت دارفور-سودان به دادستان دادگاه بین المللی کیفری (از این پس دیوان) بر اساس بند (ب) ماده 13 این قانون تصویب شد. کنوانسیون رم آیین نامه. در 14 ژوئیه 2008، بر اساس ماده 58 اساسنامه رم، دادستانی درخواست داد تا حکم دستگیری رئیس جمهور سودان، البشیر، را به دلیل مسئولیت کیفری ادعایی وی در رابطه با جنایات ارتکابی در دارفور علیه قبایل فور، ماسالیت و زاغوا صادر کند. از جمله نسل کشی، جنایات علیه بشریت و جنایات جنگی بین دوره 2003 تا ژوئیه 2008.
از سال 2003، بیش از 300000 نفر در دارفور کشته و بیش از 2.3 میلیون نفر در داخل کشور آواره شده اند. جنایات در حال حاضر نه تنها در دارفور، بلکه در سرتاسر سودان انجام می شود. بر اساس گزارش عفو بین‌الملل، از آغاز قیام در سودان در 19 دسامبر 2018، بیش از 45 نفر کشته، 180 نفر زخمی و بیش از 2600 نفر به طور غیرقانونی بازداشت شده‌اند. این درست است حتی اگر محاکمه جنایات جدی مانند نسل کشی، جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت اساساً نمادین تر از اجرای عدالت واقعی برای تعداد زیادی از مردم باشد.
چند هفته پیش، شایعاتی در میان فعالان و سیاستمداران سودانی مبنی بر امکان سازش سیاسی که می تواند شامل برداشتن اتهامات علیه البشیر در ازای کناره گیری بشیر و به خاطر ثبات در سودان باشد، منتشر شد. این گمانه زنی در نتیجه مصاحبه با یک شهروند و تاجر برجسته سودانی/بریتانیایی به نام مو ابراهیم مطرح شد که در آن وی اظهار داشت: «عمر البشیر، رئیس جمهور سودان، باید در ازای حذف جنایات جنگی از سمت خود کناره گیری کند. ICC”.
اتهام علیه البشیر، سودانی ها را به اردوگاه هایی تقسیم کرده است. از یک سو، دارفوریایی ها که از بی عدالتی های زیادی متحمل شده اند، خواهان عدالت هستند. برای این گروه، تعقیب البشیر نمادین است. برخی از دارفوری ها ممکن است هیچ ایده ای نداشته باشند که لاهه کجاست، اما آنچه برای آنها اهمیت دارد این است که البشیر توسط افراد بسیار قدرتمند شکار خواهد شد.
در سوی دیگر بحث، نخبگان در خارطوم معتقدند که محاکمه البشیر در خاک خارجی یک تحقیر برای کل ملت است، زیرا هنوز این احتمال وجود دارد که او در سودان منصفانه محاکمه شود. این موضوع تا آنجا حساس شده است که برخی از سیاستمداران در شمال حتی نمی توانند مواضع خود را به صراحت بیان کنند، زیرا در این کار به نظر می رسد که با البشیر همدست هستند.


ماده 16 اساسنامه رم:


بر اساس ماده 16 اساسنامه رم، شورای امنیت سازمان ملل (از این پس شورای امنیت سازمان ملل متحد) این اختیار را دارد که تحقیقات یا تعقیب قضایی را در هر زمانی به مدت یک سال تعلیق کند و پس از آن تعلیق ممکن است تمدید شود. همچنین دادگاه در مورد ادامه یا عدم ادامه تعقیب صلاحیت دارد. ماده 16 توسط سازمان های غیردولتی بین المللی حقوق بشر مورد تردید قرار گرفته است زیرا به طور قابل توجهی استقلال دیوان را مختل می کند. ماده 16 تاکنون توسط دادگاه ها تفسیر نشده است. این امکان وجود دارد که در صورت استناد شورای امنیت سازمان ملل متحد به ماده 16، دیوان بتواند اعتبار چنین قطعنامه ای را به چالش بکشد.
دادستان ماده 16 را در یک سند سیاستی در چارچوب اساسنامه رم اصلاح کرد و بر این اساس نقش شورای امنیت سازمان ملل را به رسمیت شناخت. با این حال، دادستان بر اساس گفتمان خود به این نتیجه رسید که بین منافع صلح و منافع عدالت تفاوت وجود دارد، به این معنی که مسئولیت مشترکی وجود دارد، اولی به شورای امنیت سازمان ملل و دومی به دادگاه مراجعه می کند.
بنابراین بعید است که شورای امنیت سازمان ملل متحد به ماده 16 استناد کند، علیرغم این واقعیت که وضعیت سودان ممکن است تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی باشد. اولاً، ماده 16 هرگز توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد مورد استناد قرار نگرفته است. ثانیاً، در مورد عقب نشینی البشیر هیچ هدفی نخواهد داشت، زیرا به این معنا نیست که اتهامات لغو می شود، بلکه بسته به شرایط برای یک سال یا بیشتر باقی می ماند. البشیر هیچ دلیلی برای کناره گیری ندارد، در حالی که آگاهانه پرونده یک سال بعد باز خواهد شد، زمانی که دولتی برای دفاع از او وجود نداشته باشد.

ماده 65 اساسنامه رم:


بر اساس ماده 65 اساسنامه رم، پیشنهادی برای توافق وجود دارد. با این حال، آنچه تحت این ماده به عنوان معامله اعسار به حساب می آید، دقیقاً همان معامله در مفهوم آمریکایی نیست. بر اساس فرهنگ لغت قانون بلک، اعتراف نامه “توافقی است که بین شاکی و متهم برای حل و فصل یک پرونده بدون مراجعه به دادگاه انجام می شود.” بر اساس آن ماده، البشیر به طور بالقوه می‌تواند در ازای مجازات خفیف یا کنار گذاشتن اتهامات جدی‌تر به جرم خود اعتراف کند. با این حال، با توجه به ماهیت و ماهیت دادگاه، معامله اقامه دعوی به سختی قابل دوام است. در واقع، در طول تدوین اساسنامه رم، بحثی در مورد گناه به عنوان یک تکنیک رویه ای وجود داشت، اما هیچ پیشنهادی مبنی بر کاربرد آن در دادگاه وجود نداشت. ممکن است مذاکراتی بین دادستان و وکلای مدافع صورت گرفته باشد، اما هرگز در اسناد عمومی فاش نشده است. تصمیم گیری در مورد یک پرونده بر اساس اقرار گناه ممکن است کافی باشد. با این حال، برای قربانیان این ممکن است به معنای احساس سازش باشد تا جستجو برای عدالت. به عنوان مثال، در هر دو دادگاه، یعنی دادگاه کیفری بین المللی برای یوگسلاوی (ICTY) و دادگاه کیفری بین المللی برای رواندا (ICTR)، اگرچه برخی از متهمان به جنایات جدی مانند نسل کشی و جنایات علیه بشریت اقرار کردند، اما اتهامات لغو نشد یا احکام به میزان قابل توجهی کاهش یافت. در طول محاکمه های قبل از دادگاه کیفری بین المللی، به این نتیجه رسیدند که داد و ستد با اهداف عدالت کیفری بین المللی ناسازگار است. با این حال، این سوال باقی می‌ماند که آیا البشیر با اعتماد به دادگاه، هرگز به گناه خود اعتراف خواهد کرد.


ماده 53 اساسنامه رم:


بر اساس ماده ۵۳ (۱) (ج) اساسنامه رم، دادستان این اختیار را دارد که در مورد تعلیق یا عدم تعلیق تحقیقات یا تعقیب تصمیم بگیرد. با این حال، این فقط در مواردی اعمال می‌شود که شواهد قابل‌توجهی وجود داشته باشد و باور معقولی وجود داشته باشد که تعقیب یا تحقیقات مربوطه ممکن است در خدمت عدالت نباشد. یک دهه از صدور کیفرخواست و حکم بازداشت می گذرد. متهم به ارتکاب جنایات جدید علیه دارفوری ها و به طور کلی سودانی ها ادامه می دهد. بنابراین از نظر حقوقی ماده 53 امکان انصراف از اتهام یا موقوفی تعقیب را پیش بینی نکرده است. بنابراین بعید است که دادستان به ماده 53 استناد کند.


از نظر حقوقی، با توجه به شرایط موجود و ماهیت جرایم ارتکابی، دادستان هیچ دلیل قانونی منطقی برای توقف تعقیب پرونده ندارد. معامله اقرار ممکن است یک گزینه معقول برای جرایم خاص باشد، اما نه برای جنایات شدید یا فجیع که شامل تعداد زیادی از مردم است که برای مدت بسیار طولانی در آرزوی عدالت بوده اند. در نتیجه، بعید به نظر می رسد که مصالحه ای وجود داشته باشد، به خصوص مصالحه ای قانونی.
بر اساس وعده دادگاه قربانیان، دلایل اصلی ارجاع پرونده به دیوان، وخامت اوضاع در دارفور به طور خاص و سودان به طور کلی: اگر شورای امنیت سازمان ملل متحد به ماده 16 استناد کند، نه تنها مغایرت دارد. به خودی خود، اما بی اعتنایی فاحش به اصول حقوق بین الملل خواهد بود. علاوه بر این، اگر این اتفاق بیفتد، این فرض را ایجاد می کند که دادگاه یکی دیگر از ابزارهای استعماری نو است.
دادگاه همچنین با دیگر دادگاه های موقت متفاوت است. در حالی که دیوان یک شخصیت حقوقی مستقل در نظر گرفته می شود، دادگاه های موقت بخشی از نهادهای سازمان ملل هستند که شورای امنیت سازمان ملل آنها را ایجاد کرده است. علاوه بر این، دیوان از ابتدا این رویکرد را حفظ کرده است که یک نهاد مستقل است و این اختیار را دارد که به آن قدرت می‌دهد تا انواع افراد را، صرف نظر از اینکه چقدر قدرتمند هستند یا پیشینه‌شان، محاکمه کند. با این وجود، دیوان به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است، عمدتاً به دلیل ویژگی جهانی آن و کم اهمیت جلوه دادن تفاوت های فرهنگی.
با این حال، به طور قطع می توان گفت که انتقادات، کاستی های دیوان و خروج برخی از کشورهای عضو، بخشی از فرآیندهای توسعه دیوان است. در چنین دنیای پیچیده و جهانی شده ای که دولت ها هنوز به عنوان نهادهای اولیه در نظر گرفته می شوند، وجود دادگاه کیفری بین المللی بدون چنین نقص هایی غیرواقعی است.

پست مهمان توسط محمد الگیزلی آدم. آدام دارای مدرک کارشناسی ارشد (LL.M) در حقوق بین الملل عمومی از دانشگاه اوترخت است. تجربه او شامل کار در بخش توسعه در دارفور و خارطوم و همچنین کار به عنوان روزنامه نگار برای Free Press Unlimited (رادیو دابانگا) در هلند است.

دیدگاهتان را بنویسید