فرهنگ و حقوق بشر: بررسی مفهوم دادخواهی به عنوان یک راه حل بالقوه در دادگاه کیفری بین المللی: پرونده های کنیا


فیبی اویوگی، مدیر پرونده، تیم دفاعی Ble Goude

دادگاه کیفری بین‌المللی (ICC) در جمع‌آوری شواهد مورد استفاده در دادگاه، موانع زبانی، محاکمه‌های طولانی، فاصله فیزیکی زیاد بین صحنه جنایت و مقر دیوان کیفری بین‌المللی، عدم همکاری دولت و مداخله شاهدان، با چالش‌های زیادی مواجه است. مسیر. این به خوبی نشان داده شده است، برای مثال، با چالش‌هایی که دیوان بین‌المللی کیفری در رسیدگی به پرونده‌ها در کنیا با آن مواجه است. پرونده ها علیه رئیس جمهور اوهورو کنیاتا (کنیاتا) و معاون رئیس جمهور ویلیام روتو (روتو) که هر دو متهم به جنایت علیه بشریت هستند. این پرونده‌ها به دلایل زیادی از جمله پرونده‌های پرمخاطب در دیوان کیفری بین‌المللی بودند، از جمله اینکه این اولین باری بود که یک رئیس دولت و معاونش در دادگاه بین‌المللی حاضر می‌شدند. به همین دلیل، آنها علاقه زیادی در جامعه بین المللی به خود جلب کرده اند. با این حال، هر دو پرونده به دلیل فقدان شواهد کافی رد شدند.

در دسامبر 2014، دادستان دیوان کیفری بین‌المللی پس از دستور مجلس مبنی بر کنار گذاشتن اتهامات علیه کنیاتا یا شروع محاکمه، اولین دلیل اقدام را به دلیل نداشتن شواهد کافی انتخاب کرد. به طور مشابه، اتهامات علیه روتو در آوریل 2016 پس از اینکه قضات نتوانستند تصمیم بگیرند که آیا ناکافی بودن شواهد به دلیل این واقعیت است که به سادگی هیچ مدرکی وجود نداشت، لغو شد. یا اینکه از مداخله شاهد ناشی شده باشد. در هر دو مورد، دادستان دولت کنیا به رهبری دو متهم را به دلیل عدم وجود مدارک مقصر دانست و آن را به امتناع از همکاری با وی در به دست آوردن شواهد و تلاش عمدی برای خنثی کردن پرونده متهم کرد.
از آنجایی که دادستان نتوانست شواهد کافی ارائه کند، پرونده ها در کنیا بدون مشکل به پایان رسید. دیوان کیفری بین‌المللی در اجرای مأموریت خود نتوانسته حقیقت را ثابت کند یا عدالت بین‌المللی را اجرا کند. متهمان هنوز مظنون به جنایات علیه بشریت هستند و احتمال تعقیب مجدد آنها وجود دارد. و قربانیان نه تعطیلی و نه غرامت دریافت کردند. این وضعیت از دست رفته این سوال را مطرح می کند که آیا می شد چنین وضعیتی را با سازش اصلاح کرد؟
این یادآور مفهوم انگلیسی-آمریکایی چانه زنی اقرار است، مصالحه ای که در ساده ترین شکل خود شامل توافقی بین دادستان و متهم است که به موجب آن در ازای کاهش مجازات و/یا محکومیت، اقرار مجرمیت از متهم دریافت می شود. همکاری متهم در تحقیقات این رویه برای نهادهای جنایی بین المللی تازگی ندارد. دادگاه‌های بین‌المللی مانند دادگاه کیفری بین‌المللی برای یوگسلاوی سابق (ICTY) و دادگاه کیفری بین‌المللی رواندا (ICTR) به توافقاتی مانند کاهش مجازات در ازای اعتراف به گناه و همکاری متهمان متوسل شده‌اند. این در چندین مورد استفاده شد، به عنوان مثال. دادستان علیه تودوروویچ و
دادستان علیه سیکریتسا در وزارت امور داخله و ارتباطات و همچنین دادستان علیه سروشاگو و دادستان علیه روگیو در ICTR این در نهایت منجر به گنجاندن قانون 62 ter از قواعد رویه و شواهد ICTY (RPE) شد که بر توافقات دادخواست در دادگاه کیفری بین‌المللی کیفری حاکم است.
با این حال، مفهوم توافق در دادگاه کیفری بین المللی استفاده نمی شود. مانع اصلی معرفی رویه دادخواهی در مقابل دیوان بین المللی کیفری این است که به نظر می رسد اصولی را که دیوان بر آن استوار است نفی می کند. چنین نگرانی باعث شد که قضات ICTY ابتدا پیشنهاد معرفی این روش را به ICTY رد کنند. با این حال، به دلیل ویژگی‌های دادرسی کیفری بین‌المللی، مانند رسیدگی‌های طولانی، پیچیده و پرهزینه، در نهایت توافق‌نامه‌ای مطرح شد و تعدادی از پرونده‌ها از این طریق هم در دادگاه کیفری بین‌المللی و هم در دادگاه کیفری بین‌المللی حل و فصل شدند. دیوان کیفری بین‌المللی کیفری با چالش‌هایی مشابه با چالش‌هایی که ICTY و ICTR با آن مواجه بودند، مواجه بوده و همچنان با آن مواجه است، که ضرورت ایجاد توافقنامه در این دو دادگاه را ایجاب می‌کند. بنابراین، کاوش در مورد چانه زنی به رسمیت شناختن به عنوان یک راه حل بالقوه برای برخی از چالش های موجود در ICC را تضمین می کند.
اگر معامله در دادگاه بین المللی کیفری اجازه داده می شد، ممکن است در پرونده های کنیایی که در بالا ذکر شد برای ایجاد یک موقعیت برد-برد بالقوه استفاده می شد. پرونده های کنیاتا و روتو، مانند همه پرونده های دادگاه بین المللی کیفری، سه شرکت کننده به نام های دادستان، دفاع و قربانیان خشونت های پس از انتخابات کنیا (PEV) داشتند که همه آنها دارای منافع متضاد بودند. این منافع متضاد را می توان به شرح زیر خلاصه کرد: از یک طرف، وظیفه دادستان بود که اتهامات دو متهم را بدون تردید معقول اثبات کند تا هر دو متهم را محکوم کند. اما او تا حدودی به دلیل قدرت و نفوذ دو متهم در شرایط داخلی نتوانست مدارک کافی به دست آورد. با این حال، از حمایت ICC و اکثر جامعه بین المللی، به استثنای اتحادیه آفریقا (AU) برخوردار بود. از سوی دیگر، کنیاتا و روتو هر دو خواستار تبرئه شدن از تمامی اتهامات علیه خود و پاکسازی نامشان بودند. آنها به ترتیب به عنوان رئیس جمهور و معاون رئیس جمهور کنیا، این قدرت را داشتند که به طور بالقوه مانع از تحقیقات، تأثیرگذاری بر شاهدان و تأثیرگذاری بر اتحادیه اروپا و اکثر کشورهای آفریقایی علیه دیوان کیفری بین المللی شوند. به نظر می رسید آنها آماده بودند تا هر کاری را که لازم بود برای جلوگیری از رسیدگی به پرونده ها در دیوان کیفری بین المللی انجام دهند. در نهایت، قربانیان PEV از کسی می خواستند که مسئولیت جنایات وحشتناکی که علیه آنها انجام شده است را بر عهده بگیرد و غرامت دریافت کند.
واقعیت این است که دو متهم به معنای واقعی کلمه کلید کنیا را در دست داشتند، مکانی که حاوی تمام شواهدی بود که دادستان برای تشکیل پرونده‌ها علیه آنها نیاز داشت. انتظار دادستان برای کمک به او برای جمع آوری شواهد علیه آنها، غیر واقعی بود. متهم همچنین سرنوشت قربانیان را در دستان خود داشت و این اختیار را داشت که در صورت تمایل، سیستم غرامت ملی را معرفی کند. به همین دلیل، من معتقدم که عاقلانه خواهد بود که با آنها به منظور دستیابی به توافق نامه ای وارد بحث شویم. به عنوان بخشی از حل و فصل، شاید کنیاتا و روتو باید مسئولیت برخی از جنایات انجام شده در جریان PEV را بر عهده بگیرند. به عنوان رهبران کنیایی که از حمایت گسترده اعضای رای دهندگان سیاسی مربوطه خود برخوردارند، حتی اگر مردم را به خشونت تحریک نکرده باشند، معتقدم که آنها قدرت توقف خشونت یا کاهش اثرات آن را دارند. در ازای آن، دادستان پیشنهاد کاهش یا لغو اتهامات علیه آنها را خواهد داد. از طرف دیگر، توافقی حاصل خواهد شد که به موجب آن، در صورت محکومیت، مجازات شامل حبس نخواهد شد. علاوه بر این، عاقلانه خواهد بود که نماینده قربانیان با این دو متهم با هدف ایجاد یک سیستم جبران خسارت به نفع همه قربانیان PEV وارد مذاکره شود. برای مثال، دولت کنیا موظف بود که اسکان مجدد همه قربانیان را که برخی از آنها هنوز به عنوان آوارگان داخلی در اردوگاه ها زندگی می کنند، تضمین کند.
البته این وضعیت یک معامله عادلانه به نظر می رسد. با این حال، به نظر من این یک راه حل عملی به نظر می رسد، زیرا تضمین می کند که کسی مسئولیت جنایات ارتکابی را بر عهده می گیرد و همچنین منجر به غرامت برای قربانیان می شود. در نتیجه توافق نامه، کنیاتا و روتو نیز ممکن است نام خود را پاک کرده باشند و دیوان کیفری بین المللی نمی تواند در آینده پرونده هایی را علیه آنها باز کند. به نظر من این یک موقعیت برد-برد در مقایسه با آنچه در واقع اتفاق افتاده است.
موافقت نامه های دادخواست در سراسر جهان، به ویژه در ایالات متحده که در آن بیش از حد استفاده می شود
90 درصد از محکومیت های فدرال از طریق اقرار به گناه به دست می آیند. علاوه بر این، همانطور که در بالا نشان داده شد، سایر دادگاه های بین المللی، یعنی ICTY و ICTR، برای حل و فصل پرونده ها از موافقت نامه های ادعایی استفاده کرده اند. با در نظر نگرفتن این راه حل بالقوه، دیوان کیفری بین المللی به وعده عدالت بین المللی به مردم کنیا عمل نکرد، دادستان از ناتوانی خود در بسته کردن این دو پرونده پرمخاطب عمیقا شرمنده شد، کنیاتا و روتو هنوز بر سر آنها شک دارند. و امکان تعقیب قضایی در آینده وجود دارد و قربانیان هیچ غرامتی دریافت نکرده اند. این یک وضعیت زیان بسیار نامطلوب است که به اعتقاد من باید با توسل به توافق نامه ای که در بالا توضیح داده شد، از آن جلوگیری می شد.

پست مهمان توسط Phoebe Oyugi (

فیبی اویوگی یک وکیل کنیایی است که متخصص در حقوق کیفری بین‌المللی، حقوق بین‌الملل حقوق بشر و حقوق بشردوستانه بین‌المللی است. او در حال حاضر به عنوان مدیر پرونده و مشاور در تیم دفاعی چارلز بل گود در دادگاه کیفری بین المللی کار می کند.

دیدگاهتان را بنویسید