بنجامین فرانکلین – بنیانگذار هوش مصنوعی


آن اتفاق افتاد.

آخرین و بزرگترین تاریخ هوش مصنوعی که توسط خوانندگان اخبار شرکت ها و سیاستمداران فاسد متوهم اظهار نظر می شود.

شواهدی از آخرین داستان … اره ، یعنی … داستان عکس پرنسس کیت از Shropshire … یا در اطراف …

زن بیچاره چند پیکسل را ویرایش می کند و ناگهان هوش مصنوعی به ارعاب آخرالزمانی تبدیل می شود.

“چطور می توانیم دوباره به هر چیزی دیجیتال اعتماد کنیم!؟!” سرهای سخنگو بر سر تیترهای هیستریک فریاد زدند.

(اگرچه خبرنگار متواضع شما نمی تواند کاملاً مطمئن باشد، اما به نظر او زمانی بزرگسالان بالغی در رسانه ها بودند که مانند هر چیزی به جز نوجوانان سال دوم رفتار می کردند.)

در هر صورت، این واقعیت همچنان پابرجاست – علیرغم اشتباهات اعلیحضرت – هوش مصنوعی برای مدت طولانی وجود داشته است.

واقعا هوش مصنوعی چیست؟

اوه بله، ما در عصر تکنو زندگی می‌کنیم و لپ‌تاپ‌ها همه‌گیر هستند، پس چگونه می‌توانست هوش مصنوعی قبلا وجود داشته باشد، چه برسد به ما مردم فقیر که به طور گسترده فریب بخوریم؟

به هر حال، امسال سال جاری است. وقتی همه چیز بهترین است و همه بهترین هستند.

در هر صورت، هوش مصنوعی – واقعاً – راهی جدید برای فریب دادن شما به درک نادرست واقعیت است… و تا زمانی که ما از باتلاق خارج شده ایم، ادامه دارد.

امروزه، مقالاتی که توسط کامپیوتر نوشته می‌شوند، قصد دارند شما را متقاعد کنند که توسط انسان ساخته شده‌اند.

عکس‌های پیچیده‌ای که از کلمات تصادفی جمع‌آوری شده‌اند، شما را (معمولاً) بر سر زنان غمگین می‌کنند.

این ویدیوها که از یک میلیون بیت بایت گردآوری شده بودند، قصد داشتند سیستم را با هدایت نادرست آن گیج کنند.

“اوه، سامرست، به یک پارادایم نادرست اعتبار می دهد؟ این هرگز قبلاً اتفاق نیفتاده است… درست است؟”

مرد استراتفورد

ما در حال شروع یک مقاله آمریکایی با یک انگلیسی و یک نکته مثبت روشنفکری هستیم.

آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا بسیاری از نامه های جنگ داخلی متورم هستند؟ (باید…پس باز هم اکثر شما نمی خوانید…که باید هم…)

توضیح این است که تقریباً به همه سربازان تحصیل کرده آن دوره با استفاده از یکی از دو کتاب آموزش داده می شد که همیشه نسخه ای از آثار جاودانه ویلیام شکسپیر بود.

حالا به رویداد اصلی …

اگر فکر می‌کنید شکسپیر در میان مردم شناخته شده بود…خب…به گاردین بازگردید.

واقعیت این است که در مورد زندگی شکسپیر در استراتفورد آپون ایون به طور قابل اتکای بسیار اندک است. (که قطار مدرن همیشه دیر است… نه، این یک استعاره نیست… به طور جدی همیشه دیر است!)

در حالی که ما نمونه‌های کمی از طومارهای او داریم – در منابع اولیه که گفته می‌شود صدها هزار کلمه برای یک نفر نوشته شده است – آن نوشته‌های جزئی در پرونده تاریخی نشان می‌دهد که او به سختی سواد داشته است.

با توجه به اینکه شکسپیر نمایشنامه نویس شخصیت برجسته ای بود، باید حکایاتی درباره او بازگو شود، اما در مقایسه با کریستوفر مارلو معاصرش تقریباً هیچ چیز وجود ندارد.

اگر همه چیز نوشته شده باشد، حتما شواهدی وجود خواهد داشت؟

به جز، استراتفورد من به سختی یک جهانگرد بود و تمام عمر خود را در انگلستان زندگی کرد … که به نظر می رسد شکسپیر هنرمند، با برخوردهای درباری، توصیف های پیچیده از مناطق عجیب و غریب، گیاهان بومی (و همچنین جانوران)، یک تولد نجیب رد شده است. در میان هزاران پیشنهاد دیگر

برعکس، بسیاری بر این باورند که مرد استراتفورد برای نویسنده واقعی مرد نی بود.

پیشنهاد خبرنگار متواضع شما که ممکن است باشد – چهره های سرشناس مانند والت ویتمن، مارک تواین، هنری جیمز، زیگموند فروید، شاهزاده فیلیپ، چارلی چاپلین و نوشدارویی از پوپولیسم فرهنگی، گمانه زنی های خود را ایجاد کرده اند.

واقعیت عملی (بین من و تو، پراودایت عزیز) اسطوره شکسپیر است که نوعی هوش مصنوعی با شیفتگی به فرهنگ – مجموعه ای ثابت از ظواهر – از جایگزین ها اجتناب می کند.

چرا که اگر هویت واقعی «شکسپیر» یک شخصیت والایی بود – آن طور که بسیاری معتقدند – انتقاد از دولت از طریق نمایشنامه های او در آن زمان جرم بزرگی بود.

Knickerbockers، کسی؟

سوال سریع، طرفداران ورزش – نام نیویورک نیکس از کجا آمده است؟

بسیاری از شما می گویید “knickers”، عبارت قدیمی برای لباس زیر.

بعضی ها جواب می دهند که بعد از هاستل مجلل منهتن از Knickerbocker آمده است.

با کمال تعجب، هر دو اشتباه خواهند بود.

در واقع، دال از یک نام مستعار می آید که توسط واشنگتن ایروینگ، نویسنده مشهور و بومی نیویورک استفاده نمی شود. (بله، او از شهرت Sleepy Hollow، در میان دیگران است.)

فقط، داستان اصلی بهتر است… ایروینگ نویسنده‌ای بود که تلاش می‌کرد. به همین ترتیب، او کتابی در مورد تاریخ رسوایی نیویورک توسط مورخ داستانی به نام نیکربوکر تهیه کرد. که در واقع طنزی از سیاست معاصر آن زمان است (1809).

بعداً، ایروینگ مخفیانه با روزنامه منهتن تماس گرفت و ادعا کرد که مدیر هتلی است که پروفسور ارجمند (و واقعی) از آنجا ناپدید شده است – دست نوشته را نجات نداده است.

به زودی مؤسسه به دنبال جبران هزینه‌های «تخصصی» بود یا، به‌عنوان جایگزین، تهدید به انتشار اثر ادبی رها شده… در نتیجه باعث ایجاد هیجان عمومی برای کتاب جدید شد.

ایروینگ با شیرین کاری عمده‌اش با ابعاد حماسی برنده شد که بخشی از تاریخ شهر شد و قرن‌ها بعد همچنان باقی مانده است.

وقتی همه چیز تمام شد، ایروینگ دیگر هرگز به پول یا ناشر نیاز نداشت.

با این حال، تقریباً همه شما که این مقاله را می خوانید، نام نیویورک نیکس را شنیده اید، و تقریباً هیچ یک از شما تا به حال مکث نکرده اید تا درباره تیمی که تشویق می کنید، “می دانید” فکر کنید.

برادران رایت: قهرمانی آمریکایی، بدعت آمریکایی

اورویل و ویلبر رایت در سرتاسر آمریکا به عنوان «نخستین در پرواز» شناخته می‌شوند و ممکن است چنین باشند.

برای متبلور کردن چیزها – برادران رایت قهرمان بودند و خواهند بود.

آنها سخت تلاش کردند، علاقه خود را دنبال کردند و پس از موفقیت اولیه موفق به پیشرفت در زمینه هوانوردی شدند. اگر در اواخر دهه 1930 در بخش Dirigible آمریکا بودید، خود اورویل کارت اعتبار شما را امضا نکرد.

برای جشن گرفتن دستاورد به یاد ماندنی آنها، می توان از موزه هوا و فضای اسمیتسونیان دیدن کرد و خود هواپیمای کیتی هاوک را که در دهلیز آویزان (یا آویزان) است، مشاهده کرد.

ممکن است که…

شواهد قابل توجهی وجود دارد که نشان می دهد برادران رایت در واقع پیشگام نبودند.

به دور از تلاش به تنهایی در خلاء امکان، افراد متعدد دیگری در آن فاصله همان پرتاب جدید را ایجاد می کردند.

معتبرترین مدعیان تاج، گوستاو وایتهد از کنتیکت بود.

وایتهد در اخبار محلی گزارش شده است که در سال 1901، دو سال قبل از شاهکار برادران رایت در سال 1903، پرواز کرده است. حتی گفته شد که در آن زمان عکسی از این مراسم وجود دارد. برای چندین دهه چنین اسنادی یافت نشد… تا سال 2013 که یک تصویر مشکوک ظاهر شد.

می توان صحت آنچه نشان داده شد مخالفت کرد، اما شایان توجه است که سه دهه بعد خبرنگاران بی باک عصر افسردگی به دنبال شاهدان ارتفاع ادعا شده قبلی رفتند و … 17 بیننده که با 14 نفر اظهارات خود را محضری می کردند، آنجا بودند.

آخرین واقعیت کاملاً قابل راستی‌آزمایی این است که اسمیتسونیان با خانواده رایت توافق کرد که تمام تصاویر، تصاویر و حتی خود هواپیما را «قرض» کند، به شرطی که مؤسسه برای انجام اولین پرواز به شخص دیگری اعتبار ندهد.

صادقانه بگویم، توازن شواهد به نفع برادران رایت به عنوان کارآفرینان است، اما چیزی که بیشتر شهروندان حتی در مورد نامزدهای دیگر نشنیده‌اند، تأیید حقایق شبیه‌سازی شده است.

دانی آزموند – بله، آن دانی آزموند

چندین نسل به جلو برویم و به دانی آزموند از شهرت خانواده Osmond می رسیم که تصویر متعادل او ترکیبی برنده برای بخشی از جامعه در طول دهه 1970 آشفته بود.

فقط در دهه 1980، این شخصیت متواضع به باری برای مرد جوانی تبدیل شد که قصد دارد حرفه خود را دنبال کند.

خوب یا بد، نام اسموند معنایی متمایز داشت – معنایی که شامل «خطر» بسیار کمتر «تماس جنسی» بود.

چه کار میکنی

وارد شوید: خواننده نقابدار! (نه، برنامه اجرای محبوب امروز نیست. بله، آنها آن را در روسیه دارند… و خوشبختانه گربه اخیراً فرار کرد.)

دانی یک ماسک تحت اللفظی گذاشت، یک رکورد موفق منتشر کرد و از شهری به شهر دیگر در استودیو رفت، در حالی که طرفداران دیوانه سعی داشتند بفهمند که این بخش مرموز مردانگی ممکن است چه کسی باشد.

قبل از انتشار شایعات آقای مورمون زندگی حرفه ای خود را با یک پایگاه کاملاً جدید از شاگردانی احیا کرد که قبلاً هرگز با یکی از 45 نفر او مرده دستگیر نشده بودند.

مجدداً، مجموعه‌ای از ورودی‌ها برای حدس‌زنی ایجاد شد که نتیجه‌ای قابل پیش‌بینی داشت.

بنکسی، بنکسی، بنکسی

سپس هنرمندی به نام بنکسی بود که در سال 1997 یا بیشتر وارد صحنه لندن شد.

شهرت یا شخصیت او یک اثر هنری است – برخی حتی ممکن است تا آنجا پیش بروند که بگویند این یک هنر است.

به طور کلی، تصویر مردی سرسخت خیابانی است که از انگیزه سود دوری می‌کند و درعین‌حال به تمسخر کل جامعه می‌پردازد.

ممکن است در این دوره او را بشناسیم زیرا کارهایش شامل نقاشی های دیواری و اغلب نصب در مقیاس بزرگ بود.

موارد معدودی که دارای شناسه‌های قابل تأیید هستند، گاهی اوقات نشان می‌دهند که «بانکسی» ممکن است بیش از یک فرد واحد باشد – یا حداقل یک رهبر که در یک گروه عمل می‌کند.

اینجا دوباره…

ما با معضل ساختگی شخصیت محبوب در مقابل آنچه که در واقع می دانیم مواجه هستیم.

اگر بنکسی یک بانکدار سابق بود، چرا؟ * غش * یا خدای نکرده بانکدار فعلی؟ *جیغ*

صنعت به همان شکل باقی خواهد ماند، اما حداقل نیمی از تجربه صنعت.

خواهر ویوانت که انگشت توهین‌آمیز خود را در چشم وضعیت موجود فرو می‌برد، اگر مشخص شود که انگشت واقعاً به وضعیت موجود متصل بوده است، مقدار زیادی حافظه پنهان را از دست می‌دهد.

در آن مقطع – زمانی که این ایده ناپدید شد – چه چیزی جز چند شابلون باقی می ماند؟

در نهایت … به شما … بنجامین فرانکلین

از تمام موارد فوق (شاید شکسپیر… و شاید چارلی چاپلین…) هیچ یک به اندازه بنجامین فرانکلین بر رویدادهای جهانی تأثیر نداشته است.

فرانکلین به دور از چرخش میل خود به بادبادک پرانی در طوفان های رعد و برق، سالنامه پور ریچارد را از سال 1732 تا 1758 تحت عنوان یک ستاره شناس که گفته های عامیانه تولید می کند منتشر کرد.

در همین حال، فرانکلین واقعی یک سیاستمدار، رئیس کالج و همچنین رئیس پست در زمان چاپ آن بود… برخی، اگر نه همه، ممکن است آخرین جایی باشد که یک کشاورز کاشت آن را پیشنهاد می کند.

حجم چاپ این نشریه در آن دوره حدود 10000 نسخه در سال بود که او را ثروتمند کرد.

چقدر از شخصیت آمریکایی آنطور که امروز می‌فهمیم با داستان‌های الهام‌بخش و شوخی‌های شوخ‌آمیز او شکل گرفته است؟

پاسخ ممکن است این باشد که ضرب المثل های زیادی هنوز در بین آنها استفاده می شود.

با این وجود، همان خرد ریچارد بیچاره تقریباً به اندازه فرانکلین، اپراتور سیاسی، بر روی خانه داران یومن تأثیر نمی گذاشت.

تهدید واقعی هوش مصنوعی نزدیکتر از چیزی است که شما فکر می کنید

تصاویر جعلی…سخنرانی ساختگی…پورنوگرافی جعلی…خشم ساختگی…

به خود اجازه دهید فکر کنید… برهنه تیلور سویفت دروغین چقدر بر زندگی شما تأثیر می گذارد؟ یا یک عکس ناشیانه ترمیم شده از پرنسس کیت؟ یا حتی برخی از سیاستمداران از یک دکتر تصویر می کنند؟

پاسخ های خود را عاقلانه در نظر بگیرید – به ویژه با توجه به آنچه در بالا یاد گرفتید.

زیرا حتی اگر یک افسانه عامه پسند اثبات نشده یا حتی بی اساس باشد، علیرغم شواهد بسیار زیاد، اکثر مردم عادی فقط از باور آن امتناع نمی کنند – آنها اساساً نمی دانند که جایگزین وجود دارد.

هنگامی که با نادانی خود مواجه می شوند، اکثر مردم شیفته نمی شوند – بلکه منزجر می شوند.

بالاخره آنها به مدرسه رفتند. آنها تحصیل کرده اند. آنها بهتر “می دانند”.

مردم هر چیزی را اگر به درستی، مکانیکی یا شفاهی به آنها ارائه شود، باور خواهند کرد.

هیچ چیز جدیدی در زیر نور خورشید وجود ندارد – هوش مصنوعی بیش از حد.

دیدگاهتان را بنویسید