دیدار با استاد عبداللهی النعیم |
در 8هفتممارس 2016 گروه گیرنده این فرصت را داشت که با پروفسور عبداللهی النعیم، یکی از غیورترین و با استعدادترین حامیان دیدگاه های بین فرهنگی در مورد حقوق بشر ملاقات کند. آن-نعیم، محقق سودانی الاصل، در حال حاضر استاد حقوق چارلز هوارد کندلر در حقوق اموری، دانشیار کالج هنر و علوم اموری، و عضو ارشد مرکز مطالعات حقوق و دین در دانشگاه اموری است. . او یکی از محققین شناخته شده اسلام و حقوق بشر و حقوق بشر در دیدگاه های بین فرهنگی است. کار النعیم در این برهه زمانی خاص از اهمیت و ارتباط ویژه ای برخوردار است، به ویژه با توجه به حملات تروریستی اخیر در پاریس، از جمله افراط گرایی گروه های تروریستی مانند داعش. او اخیراً در این مورد نظری نوشته است گفتگو
النعیم در درجه اول به مسائل مربوط به مشروعیت استانداردهای حقوق بشر شناخته شده بین المللی در زمینه های مختلف فرهنگی و زمینه ای توجه دارد، که به گفته او تنها مسئولیت دولت ها نیست. فی نفسه بلکه به تلاش های گسترده تر افراد و گروه هایی که با مسائل حقوق بشر در تماس هستند نیز بستگی دارد. او معتقد است که دولت ها تنها مدافع حقوق بشر نیستند، به ویژه به این دلیل که مستعد و مستعد ترویج منافع و اهداف رقیب خود هستند. علاوه بر این، دولت بهعنوان یک موجودیت نمیتواند بهخاطر ناتوانی خود در حمایت کافی از حقوق بشر توسط نظام بینالملل پاسخگو باشد، اساساً به این دلیل که معاهدات حقوق بشری که آنها امضا میکنند، بدون هیچ «دندان» واقعی هستند و بنابراین نمی تواند تعهد و عزم دولت را برای حمایت از چنین حقوقی به طور مؤثر تضمین کند. در نتیجه، بسیاری از کشورها این تعهدات را نادیده گرفته و در برخی موارد نگرش بی تفاوت نشان می دهند.
النعیم در مورد روابط شمال و جنوب و روابط قدرت غالب آنها خاطرنشان کرد که این حوزه دیگری است که انتشار مؤثر و مشروعیت حقوق بشر را از حقوق بشر سلب می کند. در اینجا او در مورد نقش سیستم بین المللی کمک کننده و سازمان های غیر دولتی از نوع شمالی صحبت می کند که دائماً جنوب را مورد انتقاد قرار می دهند و نوعی سیستم وابستگی به حقوق بشر را ایجاد می کنند که نشان دهنده استعمار نو است. او گفت که در اصل، اعلامیه جهانی حقوق بشر معاهده ای بود که متعلق به همه دولت ها بود، اما بعداً توسط دولت های قدرتمندتر به ضرر کشورهای ضعیف تر ربوده شد. در نتیجه، این یک سیستم حقوق بشر از بالا به پایین ایجاد کرده است که در آن نوعی امپریالیسم و سلطه در نتیجه نظم روز است و حقوق بشر به جای اشتراک، مورد توافق و باور واقعی تحمیل می شود. همین ذهنیت «استعمارگر و استعماری» که در گذشته توسط آفریقا از طریق استعمار درونی شده بود، امروزه از طریق مجرای حقوق بشر درونی میشود، که نشاندهنده شکاف فعلی شمال جنوب است.
نعیم در پایان در مورد مسئله حقوق بشر و اسلام اشاره می کند که سکولاریزاسیون و مذهب اکنون بخشی جدایی ناپذیر از سنت اسلامی است. او میگوید که نباید اینطور باشد زیرا باعث ایجاد اصطکاک میشود. بلکه باید دولت و اسلام را از هم جدا کرد، اما به اندازه ای که دولت به فرد آزادی کافی برای عمل به ایمان خود بدون قید و بند را بدهد. در حالی که ضروری است که این نوع مدل جدایی امکان تصمیم گیری بی طرفانه توسط دولت را فراهم کند، اما نباید شبیه مدل لاییک فرانسوی باشد، که در آن مذهب از حقوق کمتری نسبت به آزادی بیان برخوردار است. بنابراین در حالی که نعیم معتقد است که جدایی دولت از دین ضروری است، اما باید از نظر فرهنگی و مذهبی حساس انجام شود. این به این دلیل است که حقوق مطلق نیستند و بنابراین باید به درستی به نفع جامعه مربوطه متعادل شوند. در مورد موضوع تروریسم و رادیکالیزه شدن و ظهور داعش، النعیم پیشنهاد می کند که برای درک ظهور تروریسم رادیکال باید ریشه های خشونت اسلامی را بازیابی کرد. به گفته وی، تنها مسلمانان می توانند با افشای غلط ادعاهای مذهبی خود، داعش را شکست دهند. بنابراین گفتگوی اسلامی نه تنها برای مبارزه با تروریسم ضروری است، بلکه مهم است. النعیم در سطح شخصی و از نظر شور و اشتیاق فعالانه اش برای انتشار موثر حقوق بشر، در نهایت امیدوار است شاهد تبدیل شدن اسلام به کاتالیزوری برای عدالت اجتماعی، برابری و حقوق بشر باشد.