فرهنگ و حقوق بشر: دین، فرهنگ و رادیکالیزاسیون


زینب سومره
بین رادیکالیزاسیون خشونت آمیز و رادیکالیزاسیون به طور کلی تفاوت زیادی وجود دارد. رادیکال بودن لزوماً به این معنی نیست که باید عواقب قانونی را متحمل شوید. در یک جامعه یا کشور دموکراتیک، یک فرد مجاز است هر طور که می خواهد زندگی کند، البته در حدود قانون. هر شهروند متعلق به یک جامعه دموکراتیک حق آزادی بیان دارد. اگر کسى بر این عقیده است که تنها مسلمانانى که پنج بار در روز نماز مى خوانند «مسلمان واقعى» هستند، چنین ادعا یا چنین عقیده اى اشکال ندارد. تا زمانی که چنین افکار و نظرات رادیکالی منجر به خشونت نشود. برای میلیون‌ها نفر در سراسر جهان، مذهب نقش مهمی در زندگی روزمره آنها دارد، اما به دلیل دخالت بیش از حد، چنین افرادی گاهی می‌توانند مرز منطقی بین اخلاقی و غیراخلاقی را فراموش کنند و این همان چیزی است که اساساً منجر به خشونت و رادیکال‌سازی می‌شود. این دقیقاً همان چیزی است که امروز در اروپا و همچنین در بسیاری از کشورهای دیگر رخ می دهد که در آن مردم به نام دین خود از خشونت استفاده می کنند که نتایج ناگواری دارد.

چندین محقق مانند فری (2004) و گوپتا (2008) (ولینتیرو، 2010)، اعمال و اعتقادات تروریست ها را از منظر عقلانی بررسی کرده اند. آنها بیان می کنند که اقدامات تروریست ها بر اساس وضعیت رفاهی و اقتصادی خانواده های آنها است. اما محققان دیگر به نتایج متفاوتی رسیده اند، یعنی اینکه فرآیند رادیکالیزه شدن توسط ترکیبی از چندین عامل ایجاد می شود. Backer و Veldhuizen (ولدهویزن؛ باکر، 2007) رایج ترین عوامل رادیکالیزه شدن را به سه دسته تقسیم کرده اند. این سه دسته عوامل فردی، اجتماعی و بیرونی هستند. عوامل فردی با سلامت روانی و تجربیات شخصی مرتبط هستند که نقش مهمی در فرآیند رادیکال شدن دارند. برخی از افراد موقعیتی را تجربه می کنند که در آن، از جمله کسانی که دوستشان دارند، توسط یک گروه مسلط در جامعه مورد بدرفتاری، به حاشیه رانده شدن یا تبعیض قرار می گیرند و بنابراین چنین گروهی را دشمن خود می دانند. برای مثال، برای بسیاری از افراد رادیکال، جهان غرب به عنوان دشمن آنها تلقی می شود. در نتیجه آنها معتقدند که با عضویت در گروه قدرتمندی که با چنین دشمنی مبارزه می کند، می توان حرف زد و انتقام گرفت. سلامت روانی آن شخص مشخص می کند که او تا چه حد حاضر است برای انتقام جویی پیش رود. یکی دیگر از عواملی که در روند رادیکالیزه شدن نقش دارد، محیط اجتماعی است که در آن برخی افراد کل زندگی خود را به گونه ای اولویت می دهند که هویت خاصی به دست آورند. به عبارت دیگر، تا زمانی که به هدف نهایی خود برسند، حاضرند هر گونه عواقبی را بپذیرند و در نتیجه پیوستن به جهاد را یکی از راه‌های رسیدن به آن اهداف بدانند. آخرین دسته از عوامل مشترک، عوامل بیرونی، یعنی سیاست، اقتصاد و فرهنگ هستند. این عوامل همچنین می توانند نقش داشته باشند و شانس رادیکال شدن را افزایش دهند، به ویژه برای افراد آسیب پذیر که ممکن است از نظر اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی در هر یک از جوامع خود آسیب دیده باشند.

عکس از فین کلیسای کمک
همانطور که قبلاً تکرار شد، عوامل زیادی در کار هستند که بر روند رادیکال‌سازی به‌عنوان یک کل تأثیر می‌گذارند. در مورد جامعه مسلمانان هلند نیز این اتفاق می افتد. بسیاری از جوانان مسلمان در هلند بیکار هستند و احساس تبعیض می کنند. علاوه بر این، آنها در دنیای ترکیبی از دو فرهنگ جداگانه بزرگ می شوند، یعنی فرهنگ هلندی، که غالب و پذیرفته شده ترین فرهنگ است، در مقابل فرهنگ اقلیت آنها، که فرهنگ عملی در خانه است و توسط آنها آموزش و پرورش داده می شود. والدین. این امر بسیاری از جوانان مسلمان را در مورد هویت خود در جامعه هلند ناامن و سردرگم می کند، به ویژه به این دلیل که آنها وفاداری به دو فرهنگ جداگانه را مدیون هستند، که هر دو هنجارها و ارزش های کاملاً متفاوتی دارند، بنابراین وفاداری به یکی یا دیگری تصمیم بسیار دشواری است. علاوه بر این، بسیاری از جوانان مسلمان در جامعه هلند احساس شهروندی درجه دو می کنند. در میان جمعیت مسلمان هلند، توجه به این نکته نیز قابل توجه است که به طور کلی، سطح فقر بالا است، در حالی که سطح تحصیلات پایین است، که از طریق کاستی های رایج در زبان هلندی کاملاً قابل مشاهده است. همه این مشکلات در کنار هم منجر به نارضایتی و سرخوردگی در جوامع مسلمان هلند می شود و در نتیجه شانس رادیکال شدن را افزایش می دهد.
گروه های رادیکال به جوانان مسلمان هلندی سرخورده و سرخورده کمک می کنند تا به رسمیت شناخته شوند و هویت مطلوبی کسب کنند. علاوه بر این، تشدید مشکل این است که در برخی موارد، جوانانی که در مورد دین اسلام می آموزند، توسط علمای خوب اسلامی به درستی آموزش نمی بینند، که به ناچار منجر به شناخت ناقص و پراکنده اسلام می شود. فرصت تعمیق شناخت و آگاهی از ایمان واقعی اسلامی اغلب کم است یا غایب است. بنابراین گروه های رادیکال به راحتی از چنین افرادی سوء استفاده می کنند و بر آنها تأثیر می گذارند. آنها وعده بهشت ​​را در آخرت می دهند و چنین هویت شهیدی در یک محیط رادیکال محترم است.

به طور خلاصه، حل مشکل رادیکالیزه شدن، صرفاً به دلیل بسیاری از عوامل مؤثر بر این مشکل، مطمئناً آسان نخواهد بود. با این حال، مهم است که جامعه هلند، در حالی که ادعای تساهل دارد، واقعاً پذیرای شهروندان خود باشد که مذهب مسلمان را انجام می دهند و به اقلیت هایی مانند جوانان مسلمان با مشکل هویت تقسیم شده و آینده مبهم خود کمک می کند. ایجاد فضایی که در آن به جوانان مسلمان هم در فضای اجتماعی و هم در فضای حرفه ای فرصت عادلانه داده شود، برای اصلاح کاستی های خود و در نتیجه پذیرفته شدن بیشتر به عنوان بخشی از جامعه هلند ضروری است. این به رفع تردیدها و شفافیت بیشتر در مورد نقش و هویت آنها در جامعه هلندی کمک می کند و لزوماً روند ادغام را تسریع می کند که به نوبه خود شانس رادیکال شدن را کاهش می دهد. جوانان مسلمان در حال حاضر بر این عقیده هستند که بسیاری از مردم هلند دین و فرهنگ خود را تحقیر می کنند. تنها در صورتی می توان جلوی این رشته فکری را گرفت که همه بدون توجه به دین و پیشینه خود در هلند احساس کنند که در خانه خود هستند و پذیرفته شده اند.

پست مهمان توسط زینب سومرا (زینب یک محقق هلندی در دانشگاه لاهه است علوم کاربردی، جایی که او در رشته مدیریت دولتی و همچنین عضوی از تیم گیرنده تحصیل می کند. او همچنین مطالب مرتبطی را به زبان هلندی برای روزنامه NRC در مورد ادغام و آزادی بیان در هلند نوشته است. برای دسترسی به قطعه به لینک زیر مراجعه کنید)

دیدگاهتان را بنویسید