|
یحیی جامه رئیس جمهور گامبیا اعلام کرد که گامبیا از دیوان کیفری بین المللی خارج می شود |
پس از اخبار اخیر مبنی بر خروج بوروندی، آفریقای جنوبی و اکنون گامبیا از اساسنامه رم دادگاه بین المللی کیفری، به درستی لحظات پر تنش در میان برادری حقوقی و گسترده تر وجود دارد که پروژه به اصطلاح عدالت کیفری بین المللی را تشکیل می دهد: آیا اقدامات انجام شده توسط این کشورها، آغاز مهاجرت دسته جمعی کشورهای آفریقایی (که بزرگترین بلوک قاره ای از اعضا را تشکیل می دهند)، و آیا دادگاه بین المللی کیفری می تواند از رویدادی با چنین ابعادی جان سالم به در ببرد، یا چنین خروجی حتی اهمیت دارد؟ فاتو بنسودا از OTP که خودش گامبیایی است، قبلاً به آخرین سوال پاسخ داده است. او به شیوهای که معمولاً نادیدهانگیز است، خاطرنشان کرد که دادگاه بینالمللی کیفری بدون در نظر گرفتن این موضوع به جلو خواهد رفت. با این حال، صدیقی کابا، رئیس ASP که از نظر سیاسی بیشتر است، نشان داده است که گفت وگو باید توسط همه طرف ها برای جلوگیری از یک فاجعه احتمالی پذیرفته شود و این همان است که باید باشد.
روایت غالب در مورد عقبنشینیهای برنامهریزیشده و هر مورد بالقوه دیگر از آفریقا، این تصور است که اغلب تکرار میشود و به همان اندازه به شدت رد میشود مبنی بر اینکه دیوان کیفری بینالمللی بهطور ناعادلانه کشورهای آفریقایی را در مبارزه با مصونیت جهانی، به اصطلاح سوگیری آفریقایی، هدف قرار میدهد. هر دو طرف این استدلال در گفتمان حقوقی و سیاسی معاصر به قدری جامع دنبال شده است که هر گونه بیان بیشتر استدلال در اینجا کاملاً بیهوده خواهد بود. آنچه من در اینجا پیشنهاد می کنم این است که مشکل بین دیوان کیفری بین المللی و دولت های آفریقایی ناراضی فراتر از این فرضیه مکرر است و هر تلاشی برای درک آن باید هم به نگرش دیوان کیفری بین المللی و هم به پویایی سیاسی داخلی کشورهای مربوطه توجه داشته باشد. .
|
SA رئیس جمهور زوما اخیراً در گزارش دستگیری ایالت نقش داشته است |
بر این اساس، اطلاعیه آفریقای جنوبی در مورد قصد خود برای عقب نشینی از سوی برخی به مشکلات پیرامون دولت مرتبط شد، زیرا دادگاه های خود با اعلام پذیرش البشیر، تحت تعقیب ترین فراری دیوان کیفری بین المللی، نقض قانون، آن را شرمنده کردند. اعتراض خود دولت مبنی بر اینکه باید بین وفاداری به اتحادیه اروپا و مماشات با ICC یکی را انتخاب کند، پوچ است. اما این تصمیم در زمانی اتخاذ میشود که ترکیب و یکپارچگی رهبری کنونی کنگره ملی آفریقا با تهدید وجودی سیاسی رو به رشدی روبرو است: چشمانداز آسیبرسانی به افشاگریهای فساد در گزارش دستگیری دولت توسط محافظ عمومی در حال خروج، دولت زوما را در تنگنا قرار داده است. علاوه بر این، یک تصمیم ظاهراً با انگیزه سیاسی و نابخردانه توسط سرویس دادستان ملی SA برای محاکمه وزیر دارایی فعلی، همانطور که انتظار می رفت، به شکست ختم شد و این تصور را تقویت کرد که دولت زوما در حال انجام شکار جادوگر است. من جرأت می کنم پیشنهاد کنم که تصمیم SA در نهایت به عنوان یک تلاش ضعیف برای یک انحراف سیاسی آشکار خواهد شد که ارتباط کمی با موضع رسمی دولت و هر چیزی که به زوما و محاسبات سیاسی کنگره ملی آفریقا و مخالفان و مدنی مربوط می شود. جامعه SA احتمالاً با موفقیت از دادگاه ها تقاضا می کند تا آن را به دلایل رویه اداری و قانون اساسی باطل اعلام کنند. به طور مشابه، تصمیمات بروندی و گامبیا را باید در چارچوب پویایی سیاسی داخلی آنها درک کرد. با این حال، این امر دیوان بین المللی کیفری را از نقش خود در ایجاد ادراک سوگیری نسبت به کشورهای آفریقایی مبرا نمی کند. دادگاه بین المللی کیفری و به ویژه OTP با نگرش و موضع سیاسی خود برای بازیگران سیاسی محلی مهمات فراهم کرد و به آنها دلایل زیادی برای مشروعیت بخشیدن به اقدامات خود به حامیان محلی خود داد.
دادگاه کیفری بینالمللی ادعا میکند که غیرسیاسی (فقط قانونی) است در حالی که به وضوح برعکس است. بیش از هر چیز دیگری، ادعای آن مبنی بر اینکه یک شخصیت کاملاً قانونی است و در هیچ سیاستی دخالت ندارد، دیوان کیفری بینالمللی را در معرض اتهامات عدم صداقت و سوگیری قرار میدهد. برای مثال، نگاهی گذرا به اقدامات ICC در کنیا، اوگاندا و ساحل عاج، جنبه سیاسی آن را حداقل از سه طریق آشکار می کند: بی پرده مانند زمانی که درگیر مذاکره مستقیم با اوگاندا برای به دست آوردن خود ارجاع آن است. بنابراین ICC به طور موثر توسط Museveni در تعقیب شخصی خود از Kony و همکاران و آوردن بعد ICC در معادله به منظور افزایش خطرات علیه کونی و ارتش مقاومت لرد بود. پنهان شده است هنگامی که توسط سیاست های محلی وارد و دستکاری می شود، همانطور که در وضعیت ساحل عاج دیدیم، جایی که برخی از رقبای سیاسی سعی کردند با «پذیرش» حاکمیت دادگاه، توازن قوا را به نفع خود تغییر دهند، در حالی که در واقع به عقب راندند. مخالفان آنها؛ و غیر مستقیم زمانی که انفعال و/یا ناکارآمدی آن از نظر تصمیمات دادستانی و گردش پرونده باعث نگرانی با پیامدهای جدی بر مشروعیت و پذیرش جهانی آن شود. بنابراین، اصرار بر اینکه این نهادی است که صرفاً با قانون سر و کار دارد، در حالی که آشکارا ملاحظات سیاسی را مطرح میکند و به خود اجازه میدهد توسط سیاستمداران برای حمایت از منافع سیاسی محلی دستکاری شود، تنها به مشروعیت بخشیدن به جنگ صلیبی علیه دیوان کیفری بینالمللی کمک میکند. این موضع به سادگی دیوان بینالمللی کیفری را در یک فرمالیسم حقوقی خودشکسته فرو برد و از تعامل سیاسی با اتحادیه اروپا جلوگیری کرد.
بنابراین باید واضح باشد که سایر کشورهای آفریقایی که قصد خروج از ICC را دارند، به دلیل احساس بیعدالتی شدید ناشی از OTP نسبت به آفریقا به عنوان یک کل، این کار را انجام نخواهند داد. آنها این کار را در درجه اول مطابق با نیازهای واقعیات سیاسی محلی خود انجام خواهند داد. دوم، آنها این کار را به دلیل مصلحت سیاسی روایت، درست یا نادرست، انجام خواهند داد که دیوان کیفری بینالمللی یک نهاد در معرض خطر است، و این کار را با این باور انجام میدهند که میتوان آنقدر طناب از آن چرخید تا دیوان کیفری بینالمللی را آویزان کرد و در عین حال مقداری سیاسی داخلی به دست آورد. مسافت پیموده شده هیچ یک از سناریوهای فوق برای عدالت کیفری بین المللی و مبارزه با معافیت از مجازات، و اگر دیوان کیفری بین المللی بخواهد نقش مورد نظر خود را در این پروژه ایفا می کند، پس باید به سادگی در شعار “بدون سیاست” خود تجدید نظر کند و بیاموزد که سیاست را آشکارا، هوشمندانه و قاطعانه بازی کند، به ویژه در مورد آفریقا.
این بدان معنا نیست که دیوان کیفری بینالمللی باید در رقابتهای سیاسی محلی جانبداری کند، بلکه باید از تأثیر نگرشها و فعالیتهای خود در آفریقا و جاهای دیگر زنده باشد. برای تفسیر صحیح آنها باید با واقعیت های سیاسی محلی همگام باشد. وضعیت کنیا نشان داد که OTP چقدر نسبت به سیاست های محلی ناآگاه است، اولاً با انتخاب مظنونین بر اساس سوء تفاهم از سیاست حزب در کنیا و ثانیاً با دست کم گرفتن جدی ارزش محلی برند ICC در سیاست کنیا. این که دشمنان سیاسی تصور میشوند که میتوانند با یک برگه مشترک بر اساس روایت دادگاه بینالمللی کیفری برنده انتخابات شوند، شاهدی بر رویکرد ظاهرا ساده لوحانه دیوان بینالمللی کیفری در قبال سیاست آفریقاست.
درک گفتگو بین ICC و CA نه نقش رسمی دادگاه و ASP را کاهش می دهد و نه حذف می کند. ICC علناً پیشنهادهای خصوصی قبلی اتحادیه AU را رد کرده است و پیشنهاد می کند که اتحادیه اروپا یا باید از طریق دادگاه اقدام قانونی کند یا منتظر جلسات رسمی ASP برای بیان نگرانی های خود باشد. این عجله هم غیرضروری و هم بی فایده است، زیرا مشاوره های غیررسمی می تواند پایه ای برای تعهدات رسمی تر بعداً تشکیل دهد، در حالی که حس به رسمیت شناختن و اعتماد متقابل بین ذینفعان ایجاد می کند. فراخوان سیدیکی کابا برای گفت و گو نباید به مرزهای رسمی ASP محدود شود، بلکه شامل مشاوره های غیررسمی با اتحادیه اروپا و سایر سهامداران نیز باشد. این راه پیش رو نه تنها برای یک رابطه ثمربخش بین اتحادیه اروپا و دیوان کیفری بین المللی، بلکه برای تحقق یک سیستم عدالت کیفری بین المللی پایدار است.
پست مهمان توسط دکتر مایکل اودیامبو (مایکل یک محقق در دانشکده مطالعات حقوق بشر و رویکرد گیرنده است)