اگر فکر می کنید که من قصد دارم تحلیل خود را از بحث های حقوق بشر کنونی چین ارائه کنم، اشتباه می کنید، یا حداقل کاملاً درست نیستید. حقوق بشر این روزها در چین به شدت مورد بحث قرار می گیرد و عنوان این بحث ها این است: «گفتمان جدید حقوق بشر چین». انگیزه شروع چنین بحثی در این زمان خاص باید به راحتی قابل درک باشد. چین تقریباً هر روز توسط دولت های غربی به خاطر حقوق بشر خود مورد حمله قرار می گیرد. هر زمان که سیاستمداران ارشد غربی، به عنوان مثال نخست وزیر و پادشاه خود من اخیراً برای یک سفر رسمی به چین آماده می شوند، سیاستمداران و رسانه های محلی با هم رقابت می کنند تا انتظار داشته باشند که به عنوان این نمایندگان در مورد روابط اقتصادی گفتگو کنند تا اطمینان حاصل شود که ما فرصت را از دست نخواهیم داد. فرصت های تجاری، آنها “حقوق بشر” را ذکر خواهند کرد. این اظهارات به خودی خود مواد جالبی برای تحلیل گفتمان هستند. چین به زودی بزرگترین اقتصاد جهان خواهد شد و همه کشورها می خواهند از این موضوع سود ببرند. چین سخاوتمندانه ثروت به دست آمده خود را با سایر کشورها تقسیم می کند. ابتکار کمربند و جاده، همراه با مؤسسات تازه تأسیسی مانند بانک زیرساخت آسیایی، شبکه ریلی سریع السیر جهان (اگر حدس بزنید، چین) را با زیرساخت های کشورهای همسایه چین وصل می کند. اینها همه پروژه های سودآور هستند. آنها هم برای اقتصاد چین و هم برای اقتصاد همسایگانش مفید هستند.
فردگرایی-جامعه تنها بعد برای سنجش فرهنگ های ملی نیست، بلکه برای مردم عادی بیشتر آشناست. با این حال، برای افرادی که فرهنگشان در یک طرف این بعد قرار دارد، درک نحوه درک مردم از طرف دیگر از جهان و موقعیت خود در آن چندان آسان نیست. افرادی که حقوق گروه را در اولویت قرار می دهند، زمانی که این حقوق با حقوق فردی برخورد می کند، با چندین مفاد UDHR مشکل دارند. ملتها گروههای بزرگی از مردم هستند و گاهی شهروندان باید بخشی از آزادی شخصی خود را به نفع ملت خود رها کنند. با این حال، اراده میتواند در این خیر مشترک مشارکت کند، زیرا شهروندان خوبی هستند.
گفتمان جدید چین جایگزینی UDHR با اعلامیه دیگری را پیشنهاد نمی کند، بلکه با افزودن تعدادی حقوق که ریشه در فرهنگ اقتصادهای نوظهور دارد، آن را غنی می کند. این امر همچنین مستلزم رویکرد جدیدی به حقوق بشر در جهان توسعه یافته غرب است. تضاد بین حقوق فردی و گروهی در فرهنگ های قوی فردگرایانه و قوی اجتماعی به طور متفاوتی حل خواهد شد. کشورهای غربی باید از تفسیر رویکرد دیگر به عنوان نقض UDHR دست بردارند و در عوض آن را راه دیگری برای اجرای همان حقوق اساسی بدانند. اجرای منطقه ای حقوق بشر باید با فرهنگ محلی و رویه اجتماعی متناسب باشد.
در ماه های آینده، من قصد دارم تعدادی پست در این وبلاگ ارائه کنم که هر کدام بر اساس ابعاد متفاوتی از مدل هفت بعدی Trompenaars است.