در طول چند سال گذشته، دادگاه کیفری بین المللی (ICC) بوده است انتقاد کرد به عنوان مغرضانه، انتخابی و در مورد هدف قرار دادن کشورهای ضعیفتر مانند کشورهای آفریقایی مورد سوال قرار گرفته است. هدف این وبلاگ پاسخ به این سوال است. برخی از مشکلات یا تنشهای کنونی زیربنای شکست دولتهای عضو در همکاری با حسن نیت با دیوان کیفری بینالمللی که طبق اساسنامه رم بیان شده و انتظار میرود چیست؟ این پست وبلاگ با ارزیابی دلایل شکست یا عدم تمایل برخی از کشورهای عضو به همکاری با دادگاه همانطور که در اساسنامه رم پیش بینی شده است، آغاز می شود. علاوه بر این، بخشی از این تحلیل به بررسی تنشهای بین دادگاه و کشورهای آفریقایی در مورد همکاری میپردازد.
دیوان اغلب تکرار کرده است که یک نهاد قضایی است و به هیچ وجه یک نهاد سیاسی نیست. به عنوان مثال، در سال 2006، رئیس سابق دیوان، فیلیپ کرش، علناً اعلام کرد که «پس از سه سال و نیم، حتی یک مدرک وجود ندارد که نشان دهد دادگاه کاری سیاسی انجام داده است. دادگاه کاملاً قضایی کار می کند.» با این حال، برخی معتقدند که در چارچوب مفهوم سیاسی دوگانگی دوست و دشمن، دیوان از این دوگانگی به عنوان سلاحی در مبارزات سیاسی استفاده کرده است. دادگاه صلاحیت رسیدگی به جدی ترین جنایات نگران کننده را دارد و به همین دلیل دادگاه برخی از مظنونان را به عنوان دشمنان بشریت معرفی می کند، در حالی که برخی دیگر که با دیوان کیفری بین المللی همکاری می کنند به عنوان دوستان بشریت معرفی می شوند. علاوه بر این، دیوان این فرصت را فراهم کرد تا برخی از بازیگران سیاسی را نه صرفاً به عنوان دشمنان خود، بلکه به عنوان سوء استفاده کنندگان از هنجارهای جهانی و دشمنان بشریت معرفی کند.
علاوه بر این، یکی از انتقادات اصلی نیز در مورد گزینشی بودن موقعیت های تعقیب قضایی بود. برخی از محققان استدلال میکنند که اکثر پروندههایی که توسط دادگاه بررسی میشوند، توسط دادستان بر اساس اختیارات وی انتخاب میشوند، به استثنای موقعیتهایی در منطقه سودان غربی-دارفور و موقعیتهای خودارجاعی مانند اوگاندا، مالی، و کنگو و همچنین آفریقای مرکزی. از آنجایی که دادستان هیچ تعهدی برای پذیرش خود ارجاع ندارد، این معادل موقعیت انتخابی دادستان است، مانند پرونده کنیا. موضوع استقلال دادستان از آنجایی زیر سوال رفته است که دادستانی عمدتاً به پرونده های آفریقایی پرداخته و از سایر جنایات بین المللی ارتکابی در نقاط مختلف جهان مانند اسرائیل، عراق یا افغانستان و غیره غفلت کرده است.
در این راستا، عاقلانه است که بین دادگاه به عنوان یک نهاد مستقل و دادستان به عنوان فردی با جاه طلبی ها و دیدگاه های خاص خود تمایز قائل شویم. ممکن است استدلال شود که دادستان دارای اختیارات اختیاری است و بنابراین می توان از این اختیارات سوء استفاده سیاسی کرد. در واقع، اعمال اختیار دادستانی اغلب می تواند با ملاحظات سیاسی مرتبط باشد. با این حال، این واقعیت را تغییر نمی دهد که بین دیوان به عنوان یک شخص حقوقی و اشخاص حقیقی تمایز باقی می ماند. به عنوان مثال، ژان پینگ، رئیس سابق کمیسیون اتحادیه AU این را به خوبی بیان کرد که گفت: «راستش را بخواهید، ما مخالف دادگاه بین المللی کیفری نیستیم. آنچه ما علیه اوکامپو هستیمعدالت“.
بدیهی است که یک دوگانگی اخلاقی در سیاست بین الملل وجود دارد و دادگاه نیز از این نظر مستثنی نیست. در پشت ایجاد دادگاه نیروهای واقعی وجود دارند که خستگی ناپذیر کار می کنند و به جهانی عادلانه و متعادل تر امیدوارند. به علاوه، سیاستمداران چه اروپایی و چه آفریقایی یکسان هستند. آنها می توانند هر زمان که دادگاه منافع آنها را تامین می کند با دیوان همکاری کنند و به همین ترتیب وقتی معلوم شود که به نفع آنها نیست می توانند علیه دادگاه مخالفت کنند. برای مثال، میتوان به دههها کار برای تأسیس کمیسیون حقوق بینالملل، تلاشهای حمایتی سازمانهای غیردولتی در حمایت از دیوان، و بحثهای حقوقی فکری که منجر به اساسنامه رم شد، فکر کرد. شکی نیست که محتوای منشور یکی از بزرگترین دستاوردهای تاریخ حقوق بین الملل است.
در خاتمه، اگرچه انتقادات وارده به دیوان حائز اهمیت است، اما باید در نظر داشت که دیوان به صورت مجزا کار نمی کند. دیوان در حوزه حقوق بین الملل تأثیر بسزایی دارد و خود متأثر از ناتوانی جامعه بین المللی به ویژه دولت ها در همکاری با آن در هر مورد است. به همین دلیل، فقدان مکانیسم های اجرایی چیزی است که کل نظم حقوقی بین المللی با آن دست و پنجه نرم می کند. احتمال پایان درگیری های مسلحانه در آینده نزدیک بسیار دور به نظر می رسد، و اگر تاریخ یک درس به ما بدهد، این است که در پایان هر درگیری مسلحانه، جامعه بین المللی یا ناتوان می ماند و در نتیجه بی تفاوت به نظر می رسد. برای برقراری عدالت ضروری است که اثر بازدارندگی دیوان بین المللی کیفری کاهش نیابد و یا تحقیر نشود.
پست مهمان توسط محمد الگیزلی آدم. آدام دارای مدرک کارشناسی ارشد (LL.M) در حقوق بین الملل عمومی از دانشگاه اوترخت است. تجربه او شامل کار در بخش توسعه در دارفور و خارطوم و همچنین کار به عنوان روزنامه نگار برای Free Press Unlimited (رادیو دابانگا) در هلند است.